بار الها، مي بيني كه قلبم و روحم هم اكنون كه مي خواهم وصيت بنويسم احساس فشار و سنگيني مي كند، خدايا گناهانم مرا نااميـد از لطف و رحمتت مي سازد ولي مي دانم كه نااميدي گناهي بس بزرگ است، پس دلم شوق لقاي تو را در خود مي پروراند و قلبم احساس راحتي مي كند و روحم احساس سبكبالي و پرواز دارد، هنوز در ذهن و فكر من ممّلو از معصيت تو است، اي خداي غفور و رحيم، هنگامي كه به ياد عذاب آخرت و دوري نظر تو از خودم مي افتم احساس بي لياقتي مي كنم و ترسان و لرزان مي شوم و هنگامي كه به ياد عظمت و كرامت تومي افتم احساس بزرگي مي كنم. معبودا، اولاً كه زبانم قادر به شكرگزاري انعام قدسيهي تو نيست. ثانياً آنقدر براي شكرگزاري در راه تو مي سوزم كه از من راضي گردي.
خدايا خودت مي داني كه از همهي اعمالم، هدفم رضايت تو است و در اين راه آمدهام تا با شهـادتم به معراج برسم، كـه هم، تو از من راضي باشي و هم، من از تو راضي باشم.
با عرض سلامي گرم و مملوّ از عشق و محبّت به حضرت امام خميني رهبر عظيم الشأن جهان اسلام، وصيتنامهي خود را آغاز مي كنم:
درود و سلام خدا بر شما امت شهيدپرور و مقاوم و حزب الله كه با وحدت و يكپارچگي خودتان قلب امام عزيز را شاد نموده و پوزهي منافقينِ تفرقه انداز و كفّار داخلي را به خاك مذلّت كشانديد.
من كوچكتر از آنم كه بخواهم وصيتي براي شما بكنم يا پيامي بدهم، تنها به شما مي گويم كه جهاد اكبر را فراموش نكنيد؛ شيطان ملعون به عزّت و اقتدار خداوند قسم خورده كه همهي بندگان را فريب دهد مگر مخلصان و موحّدان را.
وصيت ديگر اينكه: شما را به خدا، به وصيتهاي شهدا عمل كنيد تا رستگـار شويد، چون شهدا گفتند: «لا اله الا الله» و رستگار شدند شما هم اقتدا به شهدا كنيد و بدانيد كه من هم به برادر شهيدم ابراهيم اقتدا كرده و راهش را ادامه دادم. پيروزي و رستگاري در پيروي از راه شهيد است.
پدر و مادر عزيز و گرامي: تنها وصيت من به شما اين است كه صبر و پايداري و توكّل بر خدا كه نشانههاي ايمانست را فراموش نكنيد. من شرمنده از روي شما هستم كه نتوانستم فرزند خوبي براي شما باشم و در زندگي كوتاه مدت خود، فقط سربار شما و مزاحم بودم كه آن هم تقدير الهي بوده است. از شما مي خواهم كه برادر كوچكم را صحيح تربيت كنيد از همان كودكي اخلاق و مذهب را در ذهن او وارد كنيد و او را آشناي به دستورات اسلامي بنماييد و ديگر اينكه حلالم كنيد و از همهي اقوام و خويشان حلال بودي بطلبيد و از خداوند طلب عفو و مغفرت برايم بنماييد.
خدمت برادر عزيزم هم عرض مي كنم كه خجالت مي كشم از شما كه نتوانستم برادر خوبي براي شما باشم و حق برادري را به جا آورم، خداوند شما را در نشر فرهنگ اسلامي و خدمت به اسلام و مسلمين توفيق دهد؛ كوشش كنيد فرهنگ اسلام و فلسفهي مذهب را صحيح در اذهان جامعه وارد كنيد كه اجر شما نزد خداوند محفوظ است.
بار ديگر به شما امت حزب الله توصيه مي كنم كه وحدت و يكپارچگي خود را حفظ نماييد، جبهههاي نور عليه ظلمت را در جهان، هيچ گاه خالي نگـذاريد كـه نور پيروز است، قدر علماي اسلام را بدانيد و از محضر مباركشان مستفيض بگرديد كه ره توشههاي بسيار خوبي براي آخرت خواهيد داشت.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته،
خداحافظ. پير كلاه سبز (دنيا)،
محسن ساجدي 5/12/63