بستن

شهید محمدرضاجعفری

زندگینامه شهید:

آبشاران هميشه جاري و چنارهاي باطراوت «استهبان» در سال 1339، شاهد تولد يكي از مردان حماسه‌آفرين دوران بود كه حضورش چون شبنمي زلال به خانه صفا و صميميت بخشيد.
زندگي «محمّدرضا» به سادگي يك نگاه با صداقت آغاز شد و روزهاي آفتابي عمرش به سرعت سپري گرديد. خورشيد تابان عشق و ولايت كه در دلش تابيدن گرفت باعث شد كه او از رفتار و كردار خوبي برخوردار باشد. به نماز و روزه و ديگر واجبات ديني اهميّت زيادي بدهد، براي پدر و مادرش احترام ويژه‌اي قايل باشد و همواره بزرگترها را به ديده‌ي احترام و حرمت بنگرد. او به همسايگان كمك مي‌كرد و آنها را از خود خشنود مي‌ساخت. وي براي آن كه به اقتصاد خانواده كمكي كرده باشد و خرج زندگي تأمين نمايد به كار بنّايي روي آورد.
در روزهايي كه ايران اسلامي در يك تپش و انتظار سبز به سر مي‌برد، وي با ديگر مردم هميشه بيدار، براي بيرون راندن دشمن، از جان و دل به ميهن اسلامي خدمت مي‌كرد. دوران سربازي محمّدرضا در زمان حكومت رژيم پهلوي بود و به دليل نفرتي كه از رژيم داشت و به فرمان امام خميني(ره) سربازي را رها كرد و از محل خدمت فرارنمود و پس از پيروزي انقلاب مجدداً به سربازي رفت.
با شروع جنگ تحميلي در همان روزهاي آغازين جنگ براي جلوگيري از پيشروي دشمن در خاك ايران راهي جبهه شد و در برابر دشمن سينه سپر كرد تا بالاخره اين جوان فداكار روزگار عاشقي، در شهر «اهواز» بر اثر تير دشمنان دين به شهادت رسيد و در «بهشت آباد» شهر اهواز به خاك سپرده شد.

شهید عزیز محمدرضا جعفری
شهید عزیزمحمدرضا جعفری

پاسخ دهید

ادرس ایمیل شما کاربر گرامی منتشر نخواهد شد.قسمت های ضروری و مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

متا سفانه قابل کپی نیست!