بستن

شهید حسن فقیهی

 خيال نكنيد آنان‌كه در راه خدا كشته شدند مرده‌اند بلكه زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزي            مي خورند.

       پرودگارا، در حالي وصيت‌نامه‌خود را مي نويسم كه درون و برونم را از همه چيز به غير از تو خالي نموده‌ام، الهي تنها اميدم در دنيا و آخرت رحمت بي‌منتهاي توست، رحمتي كه همه‌ي هستي را گرفته و ما اميدمان آن است كه پرتويي از آن رحمت را شامل حال ما بنمايي، الهي به من نعمت فراوان عطا نمودي، الهي هر آنچه به من دادي بيش از توانم بود، من جمله اين فيض عظيمي را كه ناگهان مرا حسين گونه كردي و با ياد مصايب آن حضرت مرا بيدار نمودي و ناگاه درونم را سوزاندي و پرده‌ي حجاب را دريدي و ميل به ماندن را از من گرفتي و عشق به رفتن را عطا فرمودي و با نداي ملكوتي اين طنين را در گوش من انداختي كه تو را و هر آن چه هست را من آفريدم و هر موقع بخواهم، خواهم گرفت و هيچ كس در رفتن تو بي سرپرست نخواهد گرديد چرا كه سرپرست اصلي تو و همه‌ي آفريده‌ها من هستم.

آري، با تمام اعضا و جوارحم دريافتم كه براي رسيدن به سر منزل مقصود و منزلگه محبوب بايد تن خويش را به خون آلود كه: خرقه‌ي پوشيده تن را بايست آغشت به خون و به محضر مبارك دوستان تقديم داشت كه عاشقان چنين‌اند.

پروردگارا، تنها اميد و آرزويم اين است كه اين جان ناقابل را، در مقابل آن همه الطاف و محبّتي كه در زندگي نسبت به من داشته‌اي، گـناهاني را كه بر اثر نـاداني‌هايم نمودم، خطاهايي كه با آن همه بي شرمي در محضر تو انجام دادم، جسـارتهايي كه بـا دوستـان تو نمودم، معبـودا، اين هديـه‌ي نـاقابل كه بـالاتر از آن چيـزي نـدارم كه تقديـم حضورت كنم از تو مي خواهم كه قبول كني و مرا در روزي كه يوم الحسره و الندامه است در محضر رسول الله(ص) و ديگر اوليا بعد از او شرمنده نسازي.

الهي به فضل و كرمت مرا آن گونه كن كه تو دوست داري، مرا آن گونه وارد  صحراي محشر كن كه باعث افتخار رسول الله(ص) باشم، خدايا نكند رسول الله(ص) بخواهد به خاطر من در نزد ديگر رسولان شرمنده باشد كه من پيرو راه او بودم و چنين خطاهايي نمودم و در پايان مي‌گويم: «اِلهْي وَ رَبْيْ وَ مُولايْ مِن ليْ غَيرُكْ.»

       و اينك چند كلمه‌اي وصيت دارم با پدر و مادر گرامي‌ام: از اين‌كه دومين فرزند خانواده‌تان را در راه خدا داده‌ايد هيچ گونه ناراحتي به خود راه ندهيد كه هر كس حمايت از حسين(ع) كند بايد استقامت كند، اگر چه تمام زندگي‌اش به خطر افتد و يا فدا شود و پدر و مادر از اين‌كه نتوانستم براي شما كار مثبتي انجام دهم بايد ببخشيد و براي من طلب آمرزش از خدا بخواهيد.

خداحافظ. من الله التوفيق

حسن فقيهي  10/11/64

پاسخ دهید

ادرس ایمیل شما کاربر گرامی منتشر نخواهد شد.قسمت های ضروری و مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

متا سفانه قابل کپی نیست!