خدايا شهادت در راه اسلام و قرآن را خاري در چشم دشمنان قرار بده. حمد آن خـدايي را سزا است كه مالك و ربّ جهانيان است.
مدتي بود كه در فكر نوشتن وصيتنامهاي بودم، دو سه تا هم نوشتم ولي چون از همه جهات كامل نبود بر آن شدم كه يك وصيتنامهي ديگري بنويسم. در موقعي شروع به نوشتن مي كنم كه نمي دانم مرگم كي فرا مي رسد و نوع آن كدام است؟ آيا در بستر و يا در شهادت؟ البته از آرزوهايم شهادت است، اما مي دانم كه لياقت آنرا ندارم، و از همه بهتر خدا به آن آگاه است. اما لياقت را خداوند به بنده هاي خودش هديه خواهد كرد. دعاي من اين است كه خدايا شهادت در راه خودت را نصيب ما بفرماييد؛ به هر حال خواست خدا هر چه باشد همان است.
چند كلمهاي با دوستان و همرزمان عزيزم دارم: چون در وضعيتي نيستم كه نصيحت كنم و آنان را دعوت به حق نمايم زيرا خودم از همه بيشتر به نصيحت احتياج دارم و مي دانم چون اهل عمل نيستم حرفهايم شايد تأثير نداشته باشد از اين رو از انساني كمك خواستم كه در همهي ابعاد علمي و عملي نمونه است و زبانم از مدح اين انسان الهي قاصر است و او فرزند رسول الله(ص) امام امت خميني بزرگ روحي له الفداه كه در گفتارم نسبت به او اغراق نمي كـنم.
هميشه از ايـن موضوع ناراحت بودم كه چرا نتوانستم عصاي مادرم را در پيري به دست بگيرم ولي چون موفق شده ام كه عصاي امام عزيز را دست بگيرم و او را ياري نمايم، اگر خدا قبول كند، اندكي از ناراحتيم برطرف و جبران مي شود. در اين راه اگر شهيد شدم باكي نيست زيرا شهادت است كه حجـاب تن را از ميـان برمي دارد و انسان به رتبـهي بالاتـري از درك و شهود مي رسد.
از همگي مي خواهم مرا حلال كنند. در پايان از خواندن قرآن برايم كوتاهي نكنيد و نمازهايتان ترك نشود و سعي نماييد نمازهايتان را به موقع و در اول وقت بخوانيد، تا امام زمان(عج) از شما راضي باشند.
خداحافظ شما. به اميد پيروزي رزمنگان اسلام بر كفر جهاني و زيارت كربلا و طول عمر امام امت و ظهورحضرت مهدي(عج). ان شاالله.
والسلام. التماس دعا. من الله التوفيق
بهمن فدايي 28/9/63