بستن

شهیدسید حسین ذاکری

س

سید حسین ذاکری

اطلاعات شهید

نام پدر : سیّدعلی
تاریخ تولد : ۱۳۴۳
تاریخ شهادت : ۶۱/۱/۱
محل شهادت :دشت عباس
تحصیلات :اول دبیرستان
شغل : محصّل

وصیت نامه شهید عزیز سید حسین ذاکری

به نام خدایی که روح و جان می بخشد و به ما هستی می بخشد.
«هَلْ مِنْ ناصِرُ یَنصُرنْی؟» این ندای حق طالبانه سرور شهیدان، سید الشهـدا حسین(ع) است که از سرزمین سوزان کربلا برمی خیزد و ندای آن امام بزرگوار حالا در ایران می پیچد و ما به ندای امام حسین(ع) لبیک گفتیم و به جبهه‌ی جنگ حق علیه باطل آمدیم.
اول باید بدانید که هدف از شهید شدن امام حسین(ع) احیای اسلام عزیز و تداوم اسلام بود، خدا توفیق دهد که ما هم هدف امام حسین را دنبال کنیـم و برای اسلام و تداوم انقلاب شهید شویم خدا به ما توفیق دهد که به راه امام حسـین(ع) برویم برادران و خواهران من از شما خـواهش می کـنم که برای تداوم انقلاب اسلامی از هیچ کـاری کوتاهی نکـنید و خون شهیدان را پایمال نکنید ]که[ باید خون شهیدان، راهی برای آزادی قدس و سرنگونی ظالمان استفاده شود ]باشد[ و در این راه اولین چیزی که لازم است اتّحاد و همبستگی بین امت مسلمان است و بعد خون شهیدان است که انقلاب اسلامی را به پیروزی نهایی می رساند.
فقط خواهش من این است که اگر من به سعادت شهادت نایل شدم هیچ ناراحت نشوید چون امام عزیزمان خمینی زنده است که ان شاالله تا انقلاب مهدی (عج) پایدار است ناراحتی نیست. تا به حال برای انقلاب اسلامی کاری نکردم شاید خونم اثری داشته باشد.
اگر من لیاقت شهادت داشته باشم و شهید، شدم از مادرم خواهش می کنم و از تمام دوستان و اقوام استدعا دارم که اصلاً گریه نکنید، بلکه جشنی بپا کنید و به جای گریه بخندید و بدین وسیله ضربه‌ی سختی به منافقین بزنید.
از دوستانم خواهش می کنم هیچ وقت سنگرها را رها نکنید، مانند سنگر مدرسه، مسجد، جبهه و امثال این‌ها را. برادران و خواهران عزیز قرآن را فراموش نکـنید و به زمین نگذارید و به معنی آن توجه کنید. امام خـمینی را که نور چشم همه‌ی ماست در دعای توسل، دعای کمیل، دعای ندبه و دیگر دعاها، دعا کنید. هیچ وقت این شعار را از یادتان نرود. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از مادرم خواهش می کنم که مرا حلال بکند، من برای او ثمری نداشتم و کاری نکـردم و او در عوض زحمت مـرا می کشید و از کوچـکی بزرگم کرده از مادرم خواهش می کنم که مرا حلال کند. از برادران و خواهران خواهش می کنم که مرا حلال کنند و از دوستانم خواهش می کنم که مرا حلال کنند. مادر جان اگر بخواهی روحم را شاد بکنی نمازهای قضا و روزه‌های قضا برایم بگیر و دلم می خواهد اگر شهادت نصیبم شد جسدم را در پیرمراد دفن کنند تا در جوار دیگر شهدا و پدرم باشم.
از همه‌ی برادران و خواهران خواهش می کنم نگذارید که امام تنها بماند و امام را دعا کنید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سید حسین ذاکری

زندگی نامه :

«سيّدحسين» در خانواده‌اي باايمان و ارادتمند به خاندان رسالت چشم به پاكي آسمان گشود. پدرش يكي از ذاكرين خاص حضرت سيّدالشهدا (ع) بود كه عمري را به مداحي خاندان عصمت و طهارت گذرانده بود. او در خانه‌اي بي‌بضاعت، رشد و نمو يافت و عشق و علاقه‌ي او به خاندان عصمت و طهارت از همان كودكي او را راهي مجالس مذهبي نمود.
در دوره‌ي راهنمايي بود كه روزگار سايه‌ي پرمهر پدر را از سرش ربود و او را با غم‌هاي زمانه تنها گذاشت، اما دل خدايي «سيّد» لحظه‌اي از خدا جدا نشد و هماره با ياد و نام او زندگي كرد. به نماز جماعت علاقه داشت و هرگز نماز جمعه را ترك نكرد. هميشه در مراسم عزاداري امام حسين(ع) شركت مي‌كرد و آرزو داشت كه زيارت كربلا نصيبش شود.
آن روز كه شور و غوغاي انقلاب شروع شد، او به عناوين مختلف به فعّاليت‌هاي مربوط به انقلاب مي‌پرداخت. در تظاهرات شركت مي‌كرد و فقط به يك چيز فكر مي‌كرد آن هم پيروزي انقلاب اسلامي بود.
با شروع جنگ تحميلي در كلاس‌هاي نظامي ـ عقيدتي شركت كرد تا خود را براي رويارويي با دشمن آماده سازد. پس از آموزش‌هاي لازم، از طريق بسيج راهي ديار عاشقان شد و پس از فداكاري‌هاي فراوان پيروزي در«عمليات فتح المبين» را به امّت اسلام هديه كرد. و خود بر سر سفره‌ي جّد بزرگوارش ميهمان گرديد.
اين ضيافت، گواراي وجودش!

پاسخ دهید

ادرس ایمیل شما کاربر گرامی منتشر نخواهد شد.قسمت های ضروری و مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

متا سفانه قابل کپی نیست!