وصيتنامهي خود را با ياد خدا و دعا به جان امام عزيزمان شروع مي كنم. اگر ياد خدا را در هر كاري در نظر داشته باشيم حتماً در همهي كارها پيروز مي شـويم.
اينك كه عازم جبههي نبرد حق عليـه باطل هستـم مي خواهـم چند كلامي وصيت بنويسم: از مال دنيا چيزي ندارم كه بخواهم دربارهي آن وصيت كنم. اينك خدا را شاهد مي گيرم حال كه مي خواهم به جبهه روم و پاي در اين راه گذارم از تمام هستي دنيا گذشته و فقط براي رضاي خدا به جبهه مي روم تا به نداي حسين زمان خميني كبير لبيك گفته باشم و بتوانم دين خود را نسبت به اسلام و امام ادا نمايم. و حال كه به جبهه مي روم هر چند لياقت شهيد شدن را ندارم ولي اميدوارم كه خداوند از تقصيراتم درگذرد و مرا جز مخلصين درگاهش قرار دهد و همچنين گامي در راه اين انقلاب برداشته باشيم و همچنين اين را از ياد نبرم] نبريد[ كه برادراني كه پشت جبهه هستند گوش به فرمان امام امت دهند و با گوش و جان بشنوند و به آن عمل كنند.
والسلام
حسين عبدالهي