وصيت نامه شهيد حاج عزيز محمد صالح اصطهباناتي
«يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُواْ نُورَ اْللَّهِ بِاَفْواهِهِمْ وَ يَاْبَي اْللَّهُ اِلا اَنْ يُتِمَ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ.»
كافران مي خواهند كه نور خدا، به نفس تيره و گفتار جاهلانهي خود خاموش كنند و خدا نگذارد تا آن كه نور خدا را در منتهاي ظهور و حد اعلاي كمال برساند، هر چند كافران ناراضي و مخالف اوباشند.
(سورهي توبه، آيهي 32)
درود و سلام خدا بر فرستادهي خود محمّد(ص) و امام عصر(عج) و نايبش امام خميني دام ظله العالي. سلام خدا بر آنان كه مانند ياران حسين(ع) استقامت ورزيدند و به ما عزت و شرف بخشيدند.
اين حقيـر محمّد صالح فرزند خليــل به شمـارهي شناسنامه 234 صادره از اصطهبانات بنابر وظيفهي شرعي و اسلامي خود وصيتنامهام را به شرح ذيل اعلام ميدارم.
خدايا به يگانگي و توحيد تو ايمان دارم و شهادت مي دهم كه محمد(ص) رسول و فرستادهي توست و پس از او 12 خورشيد درخشان كه نخست علي(ع) شير شجاعت و آخرش امام زمان(عج) كه ان شاالله با ظهور خود عدل و داد برقرار خواهد كرد. خدايا تو خود گواهي، زماني كه به اين حقيرسرا پا تقصير مأموريت داده شد كه به جبهههاي نور عليه ظلمت بروم، چگونه شوق، تمامي وجودم را گرفت، چون مدتها بود كه در انتظار چنين روزي به سرميبردم. خدايا شكرگزارم كه كه به من لطف نموده و اين لياقت را به من دادي كه در جمع رزمندگان اسلام و به دنبال سرآنان همچون سگ اصحاب كهف دوان دوان باشم. اضافه مي كنم خدايا، استواري قدمم، صميميت قلبم، حركت اعضاي بدنم ثابت مي كند كه اين شوق و علاقه به جبهه فقط و فقط براي رضاي تو بود و با آگاهي كامل و با شناخت به تو بود كه در اين راه قدم نهادم. خدايا خونم بر اين اقرار شهادت مي دهد.
اي عزيزاني كه هر روز پيكر به خون غلتيدهي شهيدي را به خاك مي سپاريد با شما سخن دارم؛ سخن نه از زبان بلكه آكنده از دلي پردرد، خداوند بزرگ دوستان و اوليا خود را آزمايشي سخت نمود و در تاريخ نمونههاي زياد داريـم، پيامبـر(ص) آن همه جنگها (شعب ابي طالـب) و حضرت ابراهيم با (قرباني و رنج فرزند خود اسماعيل) و امام حسين(ع) سرور شهيدان ( صحراي كربلا واسارت اهل و بيت ) امروز خداوند بزرگ به شما عنايت نموده وشما را در صف اين بزرگان قرار داده؛ امروز روز آزمايش الهي است، روزي است كه بايد همچون پيامبر(ص) و همچون ابراهيم(ع) و حسين(ع) از آزمايش الهي خوب به در آمد.
امروز و فردا هوا طوفاني مي شود و آب از زمين و آسمان مي جوشد و همه و همه در هلاكت هستند به جز آنان كه از كشتي امام يعني در خط او هستند. اي ملت عزيز امروز آزمايش شما كمتر از آزمايش ظهر عاشورا نيست، ببينيد ياران حسين(ع)، آنان چگونه فداكاري نمودند مگر شما بر اين عقيده نيستيد كه حسين(ع) تنها فرزند شيرخوار خود، علي اصغر را قرباني نمود، مادران عزيز، شما اسارت زينـب(س) را نشنـيدهايد، مگر صبر و مقاومت امام چهارم(ع) براي شما بيان نشده است؟ بياييد اينگونه باشيم. هر چند نزد خدا عزيزترباشي بدان كه آزمايشت سختتر است.
دنياي زر و زور، دنياي شرق و غرب آمريكاي گرگ صفت و يارانش و شوروي روبه صفت ودوستانش، همه و همه چشم طمع به مال و ناموس همهي ما دوختهاند. اگر همچون امام، همه مردانه به ميدان بياييد كه بحمدالله آمدهايد، آنها هيچ غلطي، همان طور كه امام عزيزمان فرمودند نميتوانند بكنند و اما اگر خداي نكرده كوتاهي كرديد، دست به اختلاف زديد به جاي خدمت و ايثارگري دنبال منافع خود خود رفتيد، به جاي اخوّت و برادري با هم ستيز كرديد و به جاي رفتن به جبهه و نبرد، در شهر با هم به نبرد پرداختيد، بدانيد كه شكست از آن شماست و ذلّت و خواري انيس و مونس شما خواهد شد.
چشم تمام ملّت محروم، از محرومان خود ايران گرفته تا لبنان و افغان، حتي خود مسلمانان آمريكا و شوروي همه وهمه به شما دوخته شده، سخنان امام را جامهي عمل بپوشانيد و با جان و دل بپذيريد كه اگر اين طور نباشد به خدا قسم نسل آينده كه مي آيد نفرين برشما خواهد كرد.
اگر امـام عزيـز مي فرمـايند رفتن به جبـهه واجب كـفايي اسـت به جبهه برويم و براي خود توجيه نكنيم. پيروزي بستگي به ايثار و جوانمردي شما دارد، اگر دنيا روي شما حساب باز كرده و اگر ابرقدرتها از شما هراس دارند، براي اين است كه شما با هم بوده و از شهادت نهراسيدهايد و اينجاست كه خداوند بزرگ صريحاً ميفرمايد : «وَلَّوِ اْسْتَقامُواْ عَلَي اْلطَرِيقَهِ لَاَسْقينْاهُم ماءً غَدَقاً.» (سورهي جن آيهي 16)
و اگر به راه راست و طريقت حق استقامت ورزيد، درهاي بركت خويش را به روي شما خواهم گشود و از سر چشمهي فيض خود سيرابتان خواهم كرد.
و اما درآخر سخني چند با پدر و مادرم و برادران سپاه و دوستانم دارم:
پدر و مادر مهربانم؛ خوب مي دانم كه فرزند خوبي براي شما نبودم و در زندگي كوتاهم نتوانستم خدمتي براي شما انجام دهم، اما از شما ميخواهم كه خدا را شكرگزار بوده و براي بخشش من دعا كنيد و افتخار كنيد كه درخطّي حركت نمودم كه مورد رضايت حق تعالي، ان شاالله بوده و هست. از برادرانم مي خواهم كه اسلحهي مرا بر دوش گرفته و گوش به فرمان امام عزيز باشند و همچنين ] از[ خواهران عزيزم مي خواهم كه زينب وار، صبر پيشه كرده و پيام رسان خون شهدا باشند.
و اما همسر مهربانم و دو طفل عزيزم كه ثمرهي زندگي من بوده ايد از شما تقاضا دارم كه در خط امام عزيز باشيد و راه حسين(ع) را ادامه دهيد و از شما تقاضا دارم كه فرزندانم را خوب تربيت كنيد و آنها را با قرآن آشنا سازيد وگاه گاهي قصهي جبهه رفتن پدرشان و شهادت من را براي آنها تعريف كنيد تا فرزندانم بدانند پدرشان براي چه به جبهه رفت و براي چه به شهادت رسيد تا روح شهادت طلبي در آنها زنده شود و نفرت و كينهي دشمنان خدا در دل آنها باشد و بر اين اصل پايدار بمانند كه: «هيهات من الذله.»
برادران سپاه، اي عزيزان، اگر بندهي حقير مدتي با شما بودم و خداي نكرده عملي از بنده سر زده كه در شأن پاسدار نبوده و از دستم ناراحت شدهايد براي من طلب عفو و بخشش از خدا كنيد و بعد برادران عزيز، امروز بعد از روحانيت عزيز، مردم به شما اعتماد دارند نكند خداي نكرده عملي از شما سر زند كه باعث لكّه داركردن انقلاب و از بين بردن خون شهدا باشيد، هر چند كه تا به حال آزمايش خود را داده و به ياري خدا سرافراز بودهايد، اما شيطان دست بردار نيست مواظب خودتان باشيد.
اگر بنده به كسي بدهكار بودهام كه تا به حال موفّق به پرداخت آن نشدهام مي خواهم كه مرا ببخشد و از اموالم به او پرداخت كنيد.
1ـ براي من دو سال نماز بخوانيد يا از اموالم خرج كنيد، يا دوستان و برادران بخوانند.
2ـ براي من سه ماه روزه بگيريد.
3ـ از اموالم پنج هزارتومان به عنوان ردّ مظالم به كسي كه اجازهي دريافت دارد بدهيد.
4ـ بقيهي مال و داراييم را طبق قانون شرع اسلامي بين عيال و فرزندانم تقسيم كنيد.
5 ـ خمس و زكات خود را تا اين تاريخ پرداخت نموده و بدهكار نمي باشم. ان شاالله
خدايا تو را به حسين بن علي(ع) قسم مي دهم كه از گناهانم در گذر. به اميد پيروزي اسلام بر كفر جهاني.
زنده باد پيروزي. سلام بر شهادت
محمّد صالح 15/12/64