همهي شما ارتش امام زمان(عج) هستيد. (امام خميني)
سلام به خانوادهي گرامي، سلام اي پدر و مادر، اي برادر و خواهر و اي قوم و خويشان.
اي مادر اگر من سعادت داشتم و شهيد شدم افتخار كنيد و هيچ ناراحتي نداشته باشيد. فقط اي مادر و پدر چند تا خواهش دارم؛
يكي آنكه من هر چيزي كه دارم قيمتش كنيد و خمس آن را بدهيد.
يكي آنكه براي من نماز و روزه بخريد (يعني پول بدهيد يكي تا برايم بگيرد.)
يكي آن كه هر كس كه بدي از من ديده است بيايد و مرا حلال كند؛ اي مادر هر بدي كه از من ديدهايد مرا ببخش و مرا حلال كن، شيرت بر من حلال كن. تمام كساني كه مرا مي شناسند اعم از قومان و خويشان مرا حلال كنند.
خدا حافظ.
عباس علويان روز عيد فطر
زندگی نامه :
هرگاه نام «عباس» بر زبان جاري شود ادب، صداقت و پاكدامني او بار ديگر زنده ميشود؛ كسي كه از دوران دبستان شروع به خواندن قرآن كرد و با آن انس گرفت و ديگران را نيز به خواندن آن تشويق مينمود.
هرچه بزرگتر ميشد نور ايمان نيز در دلش وسعت مييافت. بيشتر اوقات خود را با نوارهاي مذهبي سپري ميكرد و روح خود را صيقل ميداد و گوش دادن به نوارهاي مرحوم «كافي» را به خانواده توصيه مينمود. از كودكي قرآن رفيقش بود و در جواني عاشق راهش.
همزمان با اوجگيري انقلاب سيّد نيز همراه با مردم آرام ننشست و شهر سكوت را با مشتهاي گره كرده در هم كوبيدند و موفق شدند شهد شيرين پيروزي را بچشند. اما مدت زيادي از اين پيروزي نميگذشت كه حاسدان پليد، انقلاب نوپاي ايران را مورد حمله قرار دادند.
در آن زمان «عباس» هفده سال بيشتر نداشت كه ايران در آتش جنگ تحميلي ميسوخت و او براي دفاع از اسلام و ناموس لباس سبز پاسداري پوشيد و به همه دنيا پشت كرد. هنگام رفتن، مادر مانع او شد
اما چنان مشتاق و بيقرار بود كه با اصرار توانست رضايت او را جلب نمايد و آسودهخاطر راهي جبهه شود.
در «عمليات والفجر 2» كه از كم نظيرترين عملياتها بود شركت كرد و از جان گذشت و از دنيا و زندگي نيز هم. در اين عمليات رشادتها نمود و تلاشها كرد، تا اينكه نامش سرفصل دفتر عشق گشت و يادش براي هميشه ماندگار