زندگی نامه :
تقويم سرخ هشت سال دفاع مقدس، يادمان شهيدان هميشه سرفرازي است كه در جبهههاي خونين ايران، عاشقانه پرواز ابدي خود را آغاز كردند…
«جليل» در خانوادهاي پر جمعيت، ليكن متدين و ديندار چشم بر پاكي آسمان گشود و در اولين نگاه، گريهي غريبانهي خود را سر داد و چون در آغوش مادر جاي گرفت، آرامش يافت. در گوشش از عشق سرودند و يكتايي و يگانگي خداوند را زمزمه نمودند. پس از آن زندگي با عشق و دلدادگي آغاز شد و روزها يكي پس از ديگري در سايهي رحمت خداوند سپري گرديد.
در سن ورود به مدرسه با ديگر دوستان و همسالان خود در كلاس درس حاضر شد و از لابهلاي كتابها، به رمز و راز زندگي پي برد. وي از همان كودكي علاقهي زيادي به شركت در مراسم عزاداري امام حسين(ع) داشت. پدرش كه شعلههاي عشق جليل در وجودش زبانه ميكشيد، اين چنين از جوانش ميگويد: «او در تأمين معاش زندگي به من كمك ميكرد و اخلاق و رفتارش خوب بود. به نماز بسيار اهميّت ميداد و شئونات اسلامي را رعايت ميكرد و در انتخاب دوست، دقت زيادي داشت.»
در هنگامي كه گلواژههاي لبيك بر لبهاي عاشقان جاري بود و شبنم اشك بر گونههاي خيس مادران، خبر از وداع و فراق ميداد؛ جليل نيز مانند هزاران جواني كه براي دفاع از ناموس وطن راهي مرزهاي خونين ايران ميشدند، شولاي رزم بر تن كرد و در لباس مقدس سربازي به مقابله با دشمن پرداخت.
وي هنگامي كه در غرب كشور، در منطقهي بحراني و جنگ زدهي «ديواندره» مشغول گشت و نگهباني بود، مورد اصابت تير واقع شد و اين گونه سرخ به جمع شقايق سيرتان هشت سال دفاع مقدس پيوست.
زندگی نامه :