خداوندا اکنون که مصمم به نگارش وصیت نامه خویش به صورت بسیار مختصر گردیده ام تنها امیدم در ورود به مسیر پر خوف و خطر مرگ آرزوی بخشش و قرار گرفتن در تحت توجّهات خاصّه تو و برخورداری از رحمت گسترده تو و نیز شفاعت کسانی است که به دل خوشی آن ها زندگی کرده و سختی های فراوان را تحمل نموده ام.
معبودا تو را به حق رحمانّیت و رحیمّیت خودت و آبرومندی اولیای بزرگوارت و به حق کسانی که تمام هستی خویش را از بدو خلقت تا کنون برای اعتلای کلمه توحیـد تقدیم به محضـر مقدس ربوبی تـو نموده اند سوگند می دهم از تمامی لغزش ها، خطا ها، و خلاصه همه قصور ها و تقصیر ها در انجام واجبات و ترک محرمات از حقیر عفو نموده و مرا در دریای بی کران رحمت و لطف و مغفرت خویش پاک نمایی.
زندگی نامه :
در چهارمین روز از آخرین ماه 1345 در خانواده ای متدین گلی خوشبو شکفت که نام او را ابراهیم نهادند.
ابراهیم در خانواده ای مذهبی و دیندار متولد شد. خانواده ای که گرچه از مال دنیا بضاعتی نداشت اما از نظر معنوی و مناعت طبع در حد اعلا بود . روز ها سپری شد و در هفتمین بهار زندگی چون دیگر همسالان پا در مکتب علم گذاشت و به درس خواندن مشغول شد.
پس از ورود به دوره راهنمایی ، همزمان با درس خواندن در حمام فخر شاگردی کرد . دستهای پرتوان و سخاوتمند داشت و از درآمد خود به خانواده کمک می کرد.
آن گاه که جنگی پر از خشم و کینه بر ایران تحمیل گردید با آن که 14 سال بیشتر نداشت عزم سفر نمود و برای دفاع از قرآن محمد (ص) و دین اسلام سینه چاک به جنگ دشمن رفت . در جبهه چزابه فداکاری های زیادی از خود نشان داد و در همین منطقه در اثر اصابت ترکش به دو چشم ، دست و بازو به شدت مجروح شد و او را به بیمارستان انتقال دادند.
به علت مجروح شدن قادر نیست در کنار همسالان خود درس بخواند با پشتکار فراوان در مدرسه نابینایان شوریده شیرازی تحصیل خود را ادامه داد
در سال 1360 با دختری پاکدامن ازدواج کرد و ثمره ازدواج آنها 4 فرزند می باشد.
تحصیلات خود تا مقطع کارشناسی ارشدادامه داد اما به خاطر سردردهای شدید از تحصیل باز ماند.
ابراهیم علاقه زیادی به امام رضا (ع) داشت و در تمام این سال های برای تسکین دردهای خود به ایشان پناه می برد.
در یکی از روز های که به پابوس امام غریب رفته بود غریبانه در جوار حضرت علی بن موسی الرضا (ع) زخم های کینه عشق را مرهم نهاد و به خواب خوش مستی فرو رفت