«اِنَّ اللهَ اْشْتَرَي مِنَ اْلمُؤمِنينَ اَنفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُم بِاَنَ لَهُمُ اْلجَنَّهَ يُقاتِلُونَ فِي سَبيْلِ اللهَ فَيُقتِلونَ وَ يُقتِلونَ.»
چه زيباست كه خريدار و مشتري انسان و خدا باشد و چه عالي و پرعظمت است انساني كه از تمام زشتيها بريده و از پليديها وارسته و به اين كمال و سعادت رسيده باشد كه خدايش خريدار او باشد و او را به دست زشتترين انسانهاي روي زمين بكشد به نزد خويش ببرد.
با سلام بر مهدي موعود امام زمان(عج) آن منجي بشريّت و برقرار كنندهي عدل جهاني، بر ولي فقيهان و راهگشاي راهنمان، قلب تپندهي امت اسلامي حضرت امام خميني روحي فدا، مبارز ستمگران. اميد امت و امام آيت الله منتظري و سلام بر معلّم شهادت و پرچمدار مبارز با ظلم، امام حسين(ع)، آن پرچمدار شهيدان كه در طول تاريخ شيفتگان و عاشقاني داشته و دارد و رزمندگان ما نمونهاي از عاشقان و دلباختگان هستند.
هر فردي قبل از مردنش بايد به اين مطلب فكر كند كه انسان چگونه به وجود آمده است و چگونه و چرا آمده و كجا مي رود، چگونه بايد برود و يك انسان مسلمان و كسي كه معلّمش حسين(ع) باشد بايد براي اين مطلب جوابي داشته باشد، مگر نه اينكه خداوند مي فرمايد: آيا جهاد در راه خدا بجز عبادت مي تواند باشد؟ پس خوني كه كه در راه خداوند بر زمين مي ريزد به مقدار قطرات، انسان متعهّد تربيت مي كند.
پس پدر و مادر عزيزم: در اينجا لازمست از شما تشكر كنم و خدا هم از شما تشكر كند، پس براي من گريه نكنيد كه دشمن با گريهي شما خوشحال مي شود و مرا حلال كنيد.
خواهرانم از شهـادت برادر خود، خوشحـال باشيـد كه شما نيـز به خواهـران شهيـدان ملحـق شـدهايد و بدانيد كه فرزندان امام حسين(ع) در راه اسلام چه سختيها تحمّل كردند و دعا كنيد كه خداوند به طول عمر امام بيفزايد و مرا حلال كنيد.
برادران عزيزم مرا حلال كنيد و راه شهدا را ادامه دهيد و داييان من مرا حلال كنيد.
خدانگهدار شما
جعفر فروديان 18/4/62
زندگی نامه :
انديشه كن به او، كه چگونه با پاي دل، دشت شب را پيمود و خود را به وادي صبح حقيقت رساند …
«جعفر» در خانهاي به دنيا آمد كه از بضاعت دنيا بهرهاي نداشت اما از عشق و ايمان سرشار بود. براي شناخت «جعفر» بايد راههاي زيادي پيمود؛ چرا كه او براي شناخت مولايش حسين(ع) راههاي طولاني را طي كرد وخار مغيلان را به جان خريد. از همان كودكي مهربان بود و باصفا. به كتابهاي مذهبي و زندگاني ائمه علاقهي فراواني داشت، به طوري كه هنوز آن كتابها در كتابخانهاش خودنمايي ميكنند. با خواندن اين كتابها و شرح حال بزرگان دين راه و رسم وفا و ايثار را آموخت. اسوهي اخلاق بود و اهل نماز جمعه و جماعت. علاقهي عجيبي به دعاي كميل داشت و اشكهاي نشسته برگونهاش هنگام دعا، از عطش فراق او خبر ميداد.
در قيام شكوهمند انقلاب اسلامي، حضوري مستمر داشت و همدوش با مردم به پا خاستهي ايران به فعّاليت پرداخت. بسيار متواضع بود، به طوري كه هرگاه كفشي نو ميخريد آن را خاكيميكرد تا كهنه جلوه دهد. ميگفت: «كساني هستند كه توانايي خريد ندارند.» غمخوار فقرا بود و هيچ گاه خود را از آنها جدا ندانست.
عشقي كه در سر داشت يك لحظه او را آرام نميگذاشت به همين دليل شروع جنگ و رفتن به جبهه برايش تولدي جديد بود. او با عشقي وصف ناپذير پا در جبهه گذاشت. در گردان هميشه پيروز فجر خود را مهيّاي نبردي وصف ناپذير با دشمن نمود و آن گاه كه در «عمليات والفجر 2» پس از چهار شبانه روز محاصره رشادتها و فداكاريها به يادگار گذاشت، روح پاكش تا بيكرانهها رفت و انتظار وصل دوست نيز پايان يافت.