وصیتنامه شهید:
به نام خدا و به نام كسي كه ما را آفريد و به نام كسي كه در هم كوبنده ي ظالمان و ظالم است.
وصيت من به برادرانم اين است كه به هيچ عنوان زير ظلم و فساد حيله گراني چون صدام و صداميان و آمريكا و كافران از خدا بي خبر نروند و با مشت محكم به دهان صدام و صداميان بكوبند و هر چه زود ريشه اين پليدان را بر كنند.
وصيت من به پدر و مادرم اين است كه براي من هيچ ناراحتي نداشته باشند چون ما براي خدا كار مي كنيم و به دستور رهبر انقلابمان به جبهه مي رويم و با دشمنان مي جنگيم و به گفته ي رهبرمان صدام آمريكايي، ما مرد جنگيم، بجنگ تا بجنگيم.
ابراهيم رنجبر ۶۰/۹/۱۲
زندگی نامه :
خاطرات شيرين كودكي «ابراهيم»، همانند آبي پاك و روان در ذهن اطرافيان همچنان جاريست.
زمزمهي دلنواز قرآنش چون نسيمي روح و جان را مينوازد و نواي زيارت عاشورايش بسان نيلوفري بر پيكر خاطرات پيچيده است. اگر در ميان آشنايان كسي از محبّت دم زند بدون شك ياد او زنده خواهد شد. اگر دست نيازمندي براي دعا به سوي پروردگارش بلند شود نام «ابراهيم» بر لبانش نقش خواهد بست.
او كسي است كه زندگي را با عشق شروع كرد و به دنيا عاشقانه، نگريست. حتي زماني كه خدمت سربازي را به پايان رسانده بود، دلش همچنان در تب و تاب خدمت به ميهن ميتپيد. تا اين كه كوردلان دست تجاوز به سوي ايران دراز كردند، فرصت را غنيمت شمرد و براي ياري اسلام و ناموس، كولهبارش را بست تا دشمن دون را كه چنين گستاخانه جرأت حضور پيدا كرده بود بيرون براند.
او راهي جبهههاي جنوب شد و چون كوهي صبور و استوار در برابر دشمن ايستادگي نمود. در عمليات «بستان» شركت كرد. از خود فداكاري و رشادتهاي فراواني به يادگار گذاشت. شاهراه آرزوي او
همان جادهي سوسنگرد ـ اهواز بود كه به نداي حق لبيك گفت و
چون كبوتري عاشق، سبكبال به سوي آسمان پركشيد و در جوار افلاكيان آشيانه گزيد. و سخنان گهربارش را براي جهانيان به يادگار گذاشت: «وصيت من به برادرانم اين است كه به هيچ عنوان زير ظلم و فساد حيلهگراني چون صدام و صداميان و آمريكا و كافران از خدا بيخبر، نروند …»