وصيت نامه شهيد عزيز حسين جعفري
با سلام بر انبيا و ائمهي اطهار(ع) و با سلام بر تمامي شهداي تاريخ و با سلام بر رهبر عزيز امام خميني و با سلام خدمت خانوادهي عزيزم.
پدر بزرگوارم كه مي دانم تمام عمرت را با پاكي و خلوص، سعي خود را براي تربيت ما سپري كردي، اكنون كه توفيق شهادت يافتهام و انتظار دارم تا با اين چند كلمه آخر صبر و پايداري بيشتري از خود نشان بدهي.
پدر عزيز: از وقتي به جبهه آمدهام روحيهي عجيبي پيدا كردهام اكنون به راستي مي دانم و ايمان دارم كه همان طور كه سرور شهيدان فرمود زندگي يعني عقيده و عبادت در راه آن، اكنون بيشتر ايمان پيدا كردهام كه هدف زندگي، خوردن خوابيدن و لذّتهاي ناپايدار دنيا نيست. اكنون طعم شيرين نبرد با كفّار و عمال آمريكا را هر روز بيشتر مي چشم و بيشتر لذّت مي برم كه اگر در اين راه شهيد شوم چه باك.
مگر ما فرزندان حسين(ع) نيستيم كه مرگ سرخ را بسـيار شيريـنتر از زندگـي خفّتبار و زير سلطهي ستم مي دانسـت، پس چه باك، دستت را بر كمرت بزن و سرت را بالا بگير، كه من هم حسينم را، در راه حسين(ع) دادم، سرت را بالا بگـير بگـو كه حسينِ من تا نفس داشت به هدف اصلي متوجّه بود. من به جانم آزمايش شدم و شما به فرزندتان. اگر معتقديد كه من آزمايش را به خوبي انجام دادم شما هم به خاطر همهي همرزمانِ من، از اين آزمايش خدايي با سربلندي بيرون بيايد.
مبادا كه دشمنان انقلاب و دنيا پرستان اشك شما را ببينند، نمي گويم برايم گريه نكنيد كه گريه بر شهيد ثواب دارد و خود را در راه او شريك داشتن است، اما دشمنان ما وآنهايي كه به هر صورت از شهادت ما سو استفاده مي كنند نبايد غم و اندوه را در چهرهي شما ببينند، برعكس بايد از روحيه و توان شما بترسند و تعجّب كنند.
در پايان سخني دارم با تو اي برادر: اميدوارم كه از شهادت من هيچ ناراحت نشوي و گريه نكني و اميدم اين است كه سلاح من بر دوش بگيري و بر دشمنان اسلام بتازي و انتقام خون من و ديگر شهيدان از كافر بعثي بگيري.
و باز هم سخنم با تو اي خواهر: اميدوارم كه زينب وار باشي و صبر زينبي داشته باشي، مبادا كه اشك بريزي و اگر اشكي از چشمانت ريخت باز هم گلولهاي شود ] و[ بر قلب دشمن بزني و دشمنان اسلام را خوشحال نكني.
اگر من مادر ندارم تا برايم گريه كند مي دانم همهي مادران شهيد، مادر من است ] هستند[ .
فقط تنها آرزويم اين است كه امام امت و رهبر عزيز را تنها نگذاريد.
و در پايان از تمام قومان و خويشان و دوستان تقاضا دارم كه مرا حلال كنند.
«اِنا للهْ وَ اِنْااِليهِ راجِعونْ»
پاسگاه دوراجي
حسين جعفري مورخ 20/1/63