بِسْمِ رَبِّ الشُّهَدَاءِ وَالصِّديِقيِن.
سخن از شهيد است، شهيد ايثارگر است كه تمام هستيش در راه معبودش بي چون و چرا مصروف مي دارد و همچون شمع مي سوزد و محيط اطراف خود را منوّر مي سازد.
آري، او به جامعه نوري ساطع مي نمايد كه تاريكي هاي جهل و نابخردي و ستم ها توسط آن زدوده مي گردد. جامعه و ملّتي كه شهادت دارد اسارت ندارد و تا زماني كه ملّت هاي مسلمان از امر جهاد و شهادت تمرّد ننمايند هميشه سرافراز و سربلندند و اعتلاي اسلام هم در همين است. درخت اسلام با جهاد جوانه مي گيرد و با خون شهدا آبياري مي شود. اين درخت تنومند سطبريش در گرو خون شماست، از اين لحاظ راهي كه شهيد مي پويد دريچه اي به سوي ترقّي و تعالي اسلام و مسلمين است و غايت آن لقاي الله. حضرت حسين بن علي(ع ) مي فرمايند:«إِن لَم يَكُن … » اگر شما پايبند به دين نيستيد و شما از روز حشر ترسي در دل نداريد، لااقل در دنيا آزادمرد باشيد.
و راستي اگر چه دنيا زيبا و دوست داشتني است و دنيا آدم را به طرف خودش مي كشد، اما خانهي پاداش الهي و خانه ي آخرت خيلي از دنيا زيباتر است خيلي از دنيا بالاتر است. اگر مال دنيا را آخر كار بايد گذاشت و رفت، پس چرا انسان در راه خدا انفاق نكند و اگر اين بدن هاي ما ساخته شده است كه آخر كار بميرد پس چرا در راه خدا با شمشيرها قطعه نشود و اگر ما امـروز جان و مـال خـود را در راه خـدا انفاق نكـنيم، پس چـرا منـتظر حضـرت مهدي(عج) هستيم؟ ما امروز بايد از سر جان و مال خود بگذريم تا كه انقلاب اسلاميمان به قول امام عزيزمان به جهان صادر كنيم.
بايد تمام ملت هايي كه در بند هستند آزاد كنيم و اين آزادمردي حاصل نمي شود مگر با جهاد در راه خدا، مگر با نبرد با ستمكاران و ظالمان، مگر [با] ايثار و شهادت. از اين لحاظ راهي كه من انتخاب نمودم از روي آگاهي و براي نيل به هدف الهي و مشخص مي باشد، كه اگر اين راه سرانجامش شهادت شد كه سعادتي است و عاشقانه مشتاق آن هستم و از خداوند مي خواهم كه امام عزيزمان را در پناه خود تا انقلاب حضرت مهدي(عج) حفظ كند. والسلام.
من نيز از تمام ملّت استهبان مي خواهم كه من فرد خوبي در آن اجتماع نبودم از تمام مردم مي خواهم كه مرا ببخشند و هر كس از من طلبكار است از پدرم بگيرد تا من در پيش خداي بزرگ شرمنده نباشم. يك ماله استاد اكبر ارجمندي دست احمد سرگرم است بگيريد و به او بدهيد و الواري ۳ متري يا ۵/۲ متري مال شهيد حاج احمد ارجمندمنش است و به آنها بدهيد و قطعه زمين خانه ام و موتورسيكلت، پدر و مادرم هر كاري كه خواستند بكنند و اساس بنّاييم از الوار و تمام وسايل براي جهاد سازندگي مي باشد كه مقداري از آن، خانه ي ابراهيم رمضاني است و مقداري از آن، خانه و مقداري از آن، داخل جهاد مي باشد. چون نمي دانم به كي بدهكار هستم در مسجد جامع بگوييد و هر كس طلبكار است بدهيد و باز در گوشه ي نامه مي نويسم وصيت نامه ي من خوانده شود و به مردم شريف استهبان هر كس مرا مي شناسد مي خواهم كه مرا ببخشد چون مي دانم انسان خوبي نبودم در آن اجتماع، كه قدمي و خدمتي كرده باشم براي اين ملت.
و خلاصه باز مي گويم كه مرا ببخشيد به حسين(ع) ، اميدوارم كه تمام ملت عزيز استهبان مرا ببخشند كه در پيش گاه الهي شرمنده نباشم.
مجيد خرد۱۳۶۱/۷/۱