یادنامه ای از شهید عزیز ابراهیم
یاوری
نام پدر : رضا
محل و تاریخ تولد : استهبان
۱۳۳۸
سن : ۲۲ سال
تحصیلات : دیپلم
شغل : سرباز
وضعیت تاهل : مجرد
ارکان اعزام کننده : ارتش
تاریخ اولین اعزام : ۵۹/۹/۱۵
مسؤولیت : آرپی جی زن
حضور در جبهه : ۱۸۰ روز
تاريخ ومحل شهادت : سوسنگرد 60/3/12
محل دفن : استهبان
شـب هـجـران عاشقان بـا وصـل يـار بـه سـپیده می رسد و دل بی قرارش با دیدن روی نکوی دوست آرام میگیرد …
در خانواده ای مذهبی و با ایمان ، کودکی چشـم گـشـود کـه از دودمان روشن آفتاب بود و از سلاله ی سرخ شقایق . « ابراهيـم » نـام بلندی بود که او را به خیل بندگان خـوب خـدا متصف ساخت . روزها سپری شد و او در هفت سالگی به مدرسه رفت و در مشـقهای شبانه اش واژه ی آزادی را معنـا کـرد . وی از همان دوران مدرسه به کتاب علاقه مند شد و به مطالعه ی کتب مختلف همت گماشت ، به طـوری که با بسیاری از شخصیتهای مذهبی و دینی آشنا شد . ابراهيـم فـردی متدین و متعهد بود که خالصانه بـه اهـل بيـت ( ع ) عشـق می ورزید و با صبر و حوصله با مشکلات مبارزه میکرد . در بحبوحه ی انقلاب عظیم ایران ، ابراهیم نیز چون دیگر مشتاقان پیروزی با ارادتی خاص در تمام جلسات و کلاس های « حجه الاسلام و شهید فقیهی » شرکت می کرد و به دیگران سفارش می کرد که جلسات را هر چه باشکوهتر برپا کنند . آنقدر عاشق حضرت امام ( ره ) که هر کجا اعلامیه ای از امام به دست می آورد به خانه می برد و برای اهل منزل قرائت مینمود . ابراهیم پس از آن که تحصیلات خـود را به اتمام رسانید برای خدمت سربازی آماده شد و پس از طی آموزشهای نظامی راهی جبهه های کردستان شد و با ضدانقلابهای داخلی و خارجی به مقابله پرداخت ، سپس به سرزمین زخـم خـورده ی سوسنگرد رفت و آن را پهنه ی دلاوریهای خود قرار داد . در آن جا از ناحیه ی پـا مـجـروح شـد پس از بهبودی مجددا راهی شد و سرانجام پس از تلاش هایی بی وقفه تپه ی « الله اکبر » از گل افشان خون ابراهیم رنگین شد و او با دلی لبریز از وصال ، به یاران گلگون کفن هشت سال دفاع مقدس پیوست .