زندگی نامه :
بالهايش را گشود و پرواز كرد طوري كه دلهايمان در فراقش بي قرار ماند. آن روز كه رفت شانههايمان به اندازهي يك عمر بي قراري لرزيد و خون، وطنمان را لالهزار كرد اما در پي آن، خون بر شمشير پيروز شد و فجر صادق را در مقابل خود ديديم و از صميم قلب به وجودش افتخار كرديم.
در خانوادهاي معتقد و مذهبي ديده به جهان گشود. از همان كودكي با نماز آشنا شد آنقدر به امام حسين(ع) علاقه داشت كه هر سال در انتظار بود تا در محرّم و عاشورا با عزاداري خود عشق و ارادت خود را به حسين(ع) نمايان سازد. او با پاكي و صداقت خود آنچنان در دل پدر جاي گرفته بود كه در حيرتيم پدر چگونه ميتوانست دورياش را تحمل كند؟ آري او طاقت نياورد و مدتي بعد دار فاني را وداع گفت و به ديدار فرزندش رفت.
در كنار كار در مزرعه، درس خواند و آن هنگام كه شوق ديدار امام حسين(ع) بي قرارش كرده بود مدرسه و مزرعه را رها كرد و عازم ديار يار شد. ميشد از چشمانش خواند كه شوق جبهه چگونه در دلش مأوا گرفته و نيرويي عظيم، او را در چنين راهي قرار داده است. بدون شك نمازها و دعاهاي پي در پي، او را به معبود نزديكتر كرد و همين نمازها بود كه چنين راهي را برايش مقدّر كرد و به كمال رسانيد. آري او در «عمليات كربلاي 5» به شهادت ـ كه كمال انسان است ـ دست يافت.