وصیتنامه شهید:
سپاس بي شمار آفريدگاري را سزاست كه زبان ستايشگران از وصف كمالش عاجز و كوششگران سپاس گويش با تلاشي هر قدر گران، نتوانند كز عهدهي شكرش به در آيند . (نهج البلاغه)
سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامي و سلام به ملّت قهرمان و مسلمان.
مردم مسلمان، فرزندان پاك شما در جبهههاي نبرد حق و باطـل شبانه روز مشغـول نبردند تا سرانجام اسلام بركـفرغلبه كند و در نهايت نهضتي جهاني و عالمگير كه پديدار گشته رسالت خود را به انجام برساند. براي تحقق بخشيدن به انقلاب جهاني اسلام، شما مردم بايد كمك كنيد، پشت جبهه را محكم و استوار نگه داريد، با منافقان كه سخت مورد غضب و خشم الهي هستند از در سازش وارد نشويد، همان كاري را كنيد كه پيامبر اسلام(ص) (كه درود بي پايان بر او و خاندان او) در صدر اسلام با آنها كرد، با تمام گروهها و دستجاتي كه خلاف و بر خلاف مصالح ملّت و مملكت قدم برمي دارند مبارزه كنيد كه حزب الله به اذن خداوند پيروز است. قدر اين رهبر كبير را بدانيد و او را ميازاريد كه خداوند اين نعمت را از ما خـواهد گرفت و رهبري كه به قول آيـت الله منتظري چنين است: امام خميني نعمتي است كه مانندش جز در صدراسلام در طي چهارده قرن بر هيچ امت مسلماني ارزاني نشده است، پس سخنانش را به دقّت تمام گوش دهيد و جامهي عمل پوشيد كه حرفهايش درس زندگي است.
مسلمانان، اي پدران، اي مادران: فرزندان مؤمن و برومند خود را كه آرزوي خدمت به اسلام و مسلمين دارند به جبهههاي نبرد اسلام با كفر بفرستيد كه اسلام به فرزندان و خون اينها زنده مي شود، نترسيد از اينكه جوان از دست مي دهيد، در راه خدمت به اسلام از هيچ چيز نبايد هراسيد كه ترس بيجا عامل شكست است و مايهي بدبختي، خصوصاً در اين مقطع زماني كه امام خميني فرموده است: اگر در اين جنگ پيروز بشويم يعني اسلام پيروز شده است و اگر ما شكست بخوريم يعني اسلام شكست خورده است. به فرمان قرآن به پيامبر گرامي اسلام گوش كنيد: «يا ايها النبي حرض المؤمنين علي القتال ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبو مأئتين وان يكن منكم مائه يغلبوا الفا من الذين كفروا بانهم قوم لايفقهون.» اي رسول مؤمنان را به جنگ (تشويق كن) كه اگر بيست نفر از شما صبور و پايدار باشيد بر دويست از دشمنان غالب خواهيد شد و اگر صد نفر باشيد بر دو هزار نفر از كافران غلبه خواهيد كرد زيرا آنها گروهي بي دانشند.
(سورهي انفال، آيهي 65)
«اَلَّذِينَ آمَنُوا خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَاْنفِرُواْ ثُبَاتٍ اَوِاْنفِروُا جَمِيعاً.» (سورهي نسا، آيهي 71)
اي كساني كه ايمان آورديدهايد و در ايمان خويش استواريد، بگيريداسلحههايتان را، پس حمله بريد به سوي دشمن، گروه، گروه و يا همه با هم.
پس منتظر چه نشستهايد فرزندانتان را به جبهـهها بفـرستيد و خود در پشت جبههها اسلام را ياري كنيد كه پيروزي و فتح نزديك است؛ «نَصْرُ مِنَ اللّهْ وَ فَتْحٌ قَريب.» هركسي از مسلمانان كه معتقد به قرآن و سنّت :پيامبر(ص) باشد نبايد چيزي را كه در راه خدا ميدهد از بين رفته بداند خداوند ميفرمايد
«اِنَّ اْلَذِينَ آمَنوُاْ وَاْلَّذِينَ هَاجَرُوا وَجاهَدُواْ فِي سَبِيِل اْللَّهِ اُوْلائِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اْللَّهِ وَ اْللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ.»
( سورهي البقره ـ آيهي217)
همانا آنانكه ايمان آوردند و آنانكه هجرت كردند و جهاد نمودند اينان اميدوار و منتظر رحمت خدا باشند كه :خدا برآنها بخشاينده و مهربان است.در جايي ديگر ميفرمايد
« وَقاتِلُواْ فِي سَبِيِل اْللَّهِ اْلَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لاَتَعْتَدُوا اِنَّ اْللَّهَ لايُحِبُّ اْلمُعْتَدِينَ.»
(البقره ـ 189)
زندگی نامه :
عاشقان تهيدست، چون از پيِ جود و كرم برآيند، ساغر جان به دست گيرند و دل را، فرش ره يار كنند. «محمّدجواد» نيز از آن عاشقاني بود كه به اين بخشش خشنود گشت و راضي. در خانوادهاي روحاني و از سلالهي پيامبر اكرم(ص) پا به عرصهي گيتي نهاد و از دامان پاك مادر ره معراج پيمود و باليدن را آغاز كرد.
هفت ساله بود كه با گامهاي كودكانهاش به سمت مدرسه حركت كرد و به فراگيري علم و دانش همّت گماشت، تا موفق به اخذ ديپلم شد. وي به كتاب نهجالبلاغه و مفاتيح علاقهاي فراوان داشت به طوري كه مادرش ميگويد: «روزي، قصد داشتم به شيراز بروم و او از من خواست تا برايش نهجالبلاغه بخرم. پس از آن اكثر شبها به مطالعه ميپرداخت و به دستورات آن عمل ميكرد و ما را نيز سفارش مينمود.»
به خواندن نماز اول وقت پايبند بود و بيشتر مواقع نماز را در مسجد جامع به جا ميآورد. ورزشكار بود و در رشته فوتبال خوش درخشيد، به نحوي كه امروز جوانان شهرستان تيمي را به ياد اين پهلوان تشكيل دادهاند. او با ورزش بدن خويش را ورزيده و نيرومند
كرد تا فردا بر ديوارهاي آهنين اثر كند و دشمن را شرمندهي قدرت خويش نمايد.
در روزهاي آغازين انقلاب اسلامي در راهپيماييها و تظاهرات مردمي نقش بسزايي ايفا نمود. او يكي از اعضاي فعّال انجمن اسلاميِ دبيرستان بود و در كلاسها و در جلسات شهيد «حجه الاسلام شيخ احمد فقيهي» حضوري مستمر داشت و در كلاسهاي قرآن و احكام نيز شركت مينمود.
«محمّدجواد» يك بسيجي دلباخته بود و جواني مؤمن و با تقوا. در بسيج حضوري شبانه روزي داشت و شبها به گشت و نگهباني ميپرداخت. عشق به امام خميني(ره) با خونش عجين شده بود؛ گوش به فرمان او داشت و چون دستور جهاد داد، او نيز چون ديگر آسمان رويان خاكي پوش، فرصت را غنيمت شمرد و با عارفان كفن پوشيد و دل به ميدان نبرد، سپرد.
جزء نخستين كساني بود كه داوطلبانه به جبهه رفت آن هم زماني كه افرادي چون بنيصدر خائن، مانع حضور نيروهاي مردمي در جبهه ميشدند. اما براي دل عاشق او مانعي وجود نداشت، او كه دير زماني بود زنجيرهاي تعلّق را پاره كرده بود؛ چون آهو، چابك و گريزپا، ره سفر در پيش گرفت و در «عمليات طريق القدس» حضور يافت و براي فتح و آزادي بستان از جان گذشت. تا آن كه دل بيقرارش به جمال محبوب آرامش يافت و در دامن او آسوده آرميد.